سفارش تبلیغ
صبا ویژن

(( بسم رب الشهدا و الصدیقین ))

صدای دلنشین اذان بلند شد

تا مسجد راهی نبود

وضویی گرفتم و بسم الله ...

وارد مسجد که میشم احساس آرامش می کنم

مردم پیر و جوان ، مرد و زن کم کم وارد می شدند

امام جماعت هم آمد

نماز جماعت شروع شد کاش فقط خم و راست نمی شدیم

نماز که تمام شد حاج آقا منبر تشریف بردند

دقایقی کوتاه در رابطه با تماشاچی بودن مردم تاریخ گفتند

زمانی که حق حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س) گرفته شد

مردم تماشاچی بودن ....

زمانی که امام حسن (ع) غریب واقع شد

مردم تماشاچی بودن ....

زمانی که امام حسین (ع) بسمت کوفه می رفت

مردم تماشاچی بودن ....

در فتنه88 که به اصل ولایت حمله کردن

مردم تا هشت ماه تماشاچی بودن

سخنرانی کوتاه تمام شد

مردم یک به یک خارج شدند

هیئت امناء ، حاج آقا را به گوشه ای بردند و گفتند :

مسجد جای صحبت سیاسی نیست

دو تا مسئله شرعی بگو و برو ...





      





      





      





      

(( بسم رب الشهداء و الصدیقین ))

 

یک روز متفاوت بود ، آسمان رنگی نو به خود گرفته بود ، خورشید مانند سکه ای طلایی می درخشید و نسیمی تازه می وزید ، انگار خبری بزرگ در راه بود مردمی دور کعبه نشسته بودند ناگهان دیدند که فاطمه بنت اسد با گام هایی آهسته بطرف کعبه رفت مقابل دیوار کعبه ایستاد دستی به دیوار گرفت و سرش را به سمت آسمان بلند کرد و زمزمه ای نمود ناگهان دیوار کعبه شکافی برداشت از آنجا داخل کعبه شد و چهار روز بعد دوباره شکاف باز شد و در حالی که نوزادی در دست داشت از کعبه بیرون آمد خدا او را برگزید که فرزندش در کعبه به دنیا آمد و سه روز در آنجا ماند و از غذا های بهشتی تناول نمود و چون خواست بیرون بیاید ندایی از غیب آمد که او را ( علی ) نام گذار ؛ اول کسی است که بروی کعبه اذان گوید ، بت ها را شکند و جانشین برحق خاتم الانبیا خواهد بود. ( منتهی الآمال/ ص194)





      
   1   2      >