فرستنده :
Mahdi Rahbarzare
جمعه 92/5/11
سحرگاهان که شبنم، آيتي از پاک بودن را به گلها هديه مي بخشد به آن محراب پاکش آرزو کردم برايت خوب بودن، خوب ديدن، خوب ماندن را
فرستنده :
سيد.....
شنبه 92/4/1
شروع کن، يک قدم با تو
تمام گامهاي مانده اش با من.
منم زيبا
که زيبا بنده ام را دوست مي دارم
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو مي گويد
ترا در بيکران دنياي تنهايان
رهايت من نخواهم کرد
رها کن غير من را، آشتي کن با خداي خود
تو غير از من چه ميجويي؟
تو با هر کس به غير از من چه ميگويي؟
تو راه بندگي طي کن عزيزا، من خدايي خوب ميدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکي. يا خدايي، ميهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست ميدارم
طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهي يافت
که عاشق ميشوي بر ما و عاشق ميشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته ميگويم، خدايي، عالمي دارد
تويي زيباتر از خورشيد زيبايم. تويي والاترين مهمان دنيايم.
که دنيا بي تو چيزي چون تورا کم داشت
وقتي تو را من آفريدم، بر خودم احسنت ميگفتم
مگر آيا کسي هم با خدايش قهر ميگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستي، ببينم من تورا از درگهم راندم؟
که ميترساندت از من؟ رها کن آن خداي دور
آن نامهربان معبود، آن مخلوق خود را.
اين منم پروردگار مهربانت. خالقت. اينک صدايم کن مرابا قطره اشکي
به پيش آور دو دست خالي خود را. با زبان بسته ات کاري ندارم
ليک غوغاي دل بشکسته ات را من شنيدم
غريب اين زمين خاکي ام. آيا عزيزم حاجتي داري؟
بگو، جزمن کس ديگر نميفهمد. به نجوايي صدايم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ايمان
قسم بر اسبهاي خسته در ميدان
تو را در بهترين اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکيه کن بر من
قسم بر روز، هنگامي که عالم را بگيرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهايت من نخواهم کرد
شروع کن، يک قدم با تو
تمام گامهاي مانده اش با من
تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو ميگويد
ترا در بيکران دنياي تنهايان، رهايت من نخواهم کرد
واسه منم دعا کنيد.
http://www.it-dpi.blogfa.com/
فرستنده :
سيد.....
شنبه 92/3/25
خدايا
راهي نميبينم ، آينده پنهان است اما مهم نيست
همين کافيست که تو راه را ميبيني و من تو را . . .